این گزارش کنسرت نیازمند یک مقدمه کامل و واضح است، مقدمهای که توی آن همه
حرفها و درددلهای عوامل اجراییای به نام کنسرتگذار را، بدون آوردن اسمی البته،
قول دادهایم که بیاوریم. عواملی که به شدت به اعطای مجوز برای کنسرت اخیر
خواجهامیری در کرج اعتراض داشتند و البته تا حدود زیادی هم این اعتراض به جا و
منطقی بود.
دو شرکت «سپهر ماه مهر» به مدیریت آقای شکرگذار و شرکت «حافظ» به
مدیریت آقای سراج تهیهکننده و کنسرتگذار بودند و این در حالی است که شرکت
سپهر ماه مهر، ده روزی بیشتر از تاسیس و ثبتاش در ارشاد نمیگذرد و تا به حال
هیچگونه تجربهای در اجرای برنامه و کنسرت نداشته است که اولین مورد اعتراض سایر
کنسرتگذاران دقیقا این مسئله بود. طبق قوانین ارشاد، هر شرکتی که خواهان برگزاری
کنسرت است، قطعا باید دو تجربه برنامه با حجمهای پانصد نفره داشته باشد و در صورتی
که از این آزمون سربلند بیرون آید، میتواند اجراهای بالای هزار نفر را مدیریت کند.
قوانینی که در کنسرت اخیر هیچ کدام لحاظ نشد!
موج بینظمیها و درگیریها و شایعههایی که حول و حوش این برنامه بود، بدون شک
از عدم تجربه مدیریت یک چنین برنامههای حجیمی نشات میگرفت.
اما بیشتر اعتراضات
سایر شرکتهای کنسرتگذار به این مسئله بود که چرا در شرایطی که ارشاد رسما اعلام
کرده بود که هیچ مجوزی در استان تهران برای اجرای کنسرت اعطا نخواهد شد، چه عواملی
باعث اعطای این مجوز شده است؟!
سایر شرکتهای کنسرتگذار در نامهای بلند بالا به ارشاد اعتراض خود را به این
عدم قانونگرایی اعلام کردهاند و به شدت پیگیر ماجرا هستند.
سایت «موسیقی ما»
طبق رسالتی که به گردن دارد، موظف بود که این نارضایتی را به گوش مسئولان برساند و
در انتظار پاسخی از سوی مراجع ذیصلاح این ماجرا است.
***
در پاکت بلیتها، فیشهایی گذاشته شده که به نظر فیش غذا میآیند. آدرس
یک رستوران روی این فیشهاست و تا حدودی وجود این فیشها میتواند توجیه مناسبی
باشد برای قیمتهای نامتعارف و کمی تا قسمتی گران برنامه. طبق همان سنت قدیمی و خاص
برنامههای داخلی، بعد از گذشت حدود چهل و پنج دقیقه از ساعت اعلام شده، (۲۱) هنوز
خبری از شروع برنامه نیست و یک سوم سالن خالی است. یکی دو درگیری هم بر سر صندلیها
وجود دارد و افرادی که بلیت همان صندلی را در دست دارند، باید با فلان مسئول یک
ساعت سر وکله بزنند تا راضیاش کنند که دوستاناش (!) جای آنها را تسخیر
کردهاند.
ماجراهای عجیب وغریبی را شاهد هستیم و با سازش و کوتاه آمده و تعدادی هم درگیری
خفیف، بالاخره ختم به خیر میشوند. دورتادور سالن خانوادهها و اشخاص خاص، به
صورت سر پایی حضور دارند و از قرار معلوم هیچ مشکلی هم برای تماشای سرپایی برنامه
ندارند!
پیرمردی از عوامل خدماتی روی استیج میرود تا بغل دستی من داد بزند:
«احسان اومد» تا داد همه دربیاید. بعد که جیغ و دادها به سرخوردگی تبدیل میشود،
یکی جواب بغل دستی من را میدهد: «اگه این احسانه ، بیچاره چقدر پیر شده
…!»
مدیریت شرکت حافظ، برای خوشامدگویی روی استیج میرود و سپس ارکستر روی سن
میآیند تا ملت برای نشاندادن اعتراضشان صلوات بفرستند!
میثم مروستی و زایا
سلیمان چهرههای شاخص گروه هستند.
زایا با چوبهای درامز ریتم میگیرد و ارکستر
شروع به نواختن میکنند. ملودی چندان آشنا نیست و در حین نواختن احسان خواجهامیری
با لباس مشکی روی سن میآید و ناگهان ملودی تغییر میکند و «برای آخرین بار» سالن
را به هوا میبرد.
«سلام عرض میکنم و خیلی خوشحالم از اینکه در خدمت شما هستم. افتخار داشتیم که
دیشب یک اجرای فوقالعاده توی این سالن داشته باشیم و امیدوارم امشب هم این تجربه
تکرار شود. فقط خواهشا سر جاهاتون بشینید و دست بزنید. با یه آهنگ شاد موافقید
که؟»
و داد ملت به هوا می رود که «هوووووو…..» که معلوم نشد معنیاش بله است یا
خیر!
«بذار همه بدونن» که قطعهای ریتمیک و شاد است، فضای بشکنزدن را در سالن به حد
زیادی ارتقا میدهد. جلوی در ورودی سالن درگیریهایی برای ورود به داخل وجود دارد و
سروصداها در حال اوج گرفتن است.
احسان در همه کنسرتهایش عادت دارد که پشت سر
هم از حضار میخواهد که «یه دست خوشگل به افتخار خودتون بزنید». این اتفاق تا حدی
ادامه پیدا میکند که دستها کبود میشوند!
«چون دست زدن هاتون به ما خوب انرژی
داد، یه ترانه شاد دیگه براتون اجرا میکنیم، یه دست خوشگل دیگه برای خودتون
بزنید!»
«نمی دونی» با ویلن معرکه میثم مروستی نواخته می شود و بدون معطلی، «میوه
ممنوعه» که یکی از پرطرفدارترین قطعات است اجرا میشود.
«جشنواره دو سال پیش یکی
از کارهای پدرم رو اجرا کردم. میخوام این جسارت رو باز هم انجام بدم. موافقید؟» و
باز هم به جای جواب «هوووووو» میشنویم . آژیز خطر سالن بهصدا درآمده و مشکلاتی
را در سالن برای گروه نوازندهها بهوجود آورد.
«باور نمیکنم» و «هر چی آرزوی خوبه مال تو» قطعات بعدی هستند. در این لحظه
«بامداد بیات» پسر بابک بیات وارد سالن میشود و با استقبال شدید احسان و گروهاش
روبرو میشود.
«بخوای نخوای فقط تو» و «چیکار کردی» با استقبال خوب سالن و
همخوانی قوی جمعیت اجرا میشود. بعد از این قطعه احسان یک رایگیری انجام میدهد
که آهنگ شاد بخواند یا ملایم؟ و چون تعداد درخواستکنندههای قطعه شاد تقریبا دو
برابر بود «منو ویرون کنی» نواخته میشود. نوازندههای گروه هم حسابی روی استیج
خوشاند و هر کدام به طریقی در حال خندیدن و چشمکزدن هستند. احسان برا ی
دویستامین بار از جمعیت میخواهد که «یه دست خوشگل به افتخار خودتون بزنید !»
«حالا چون بقیه گناه دارند و هرچند که در رای گیری باختن، ولی دلشونو نمیشکونیم
و یه ترانه ملایم هم میخونیم!»
«همه دنیا بخوان و تو بگی نه» سالن را غرق در
سکوتی دلنشین میکند و ویلن خودی نشان میدهد. احسان هم بعد از اتمام این قطعه از
میثم تشکر میکند.
معرفی اعضای گروه قسمت بعدی برنامه است و بخش جذاب برنامه
همتکنوازیهای اعضای گروه است. یک قطعه تند اسکاتلندی هم توسط مروستی و قیطاسی
(فلوت) نواخته میشود که با استقبال خوبی هم توام میشود.
«سلام آخر» به نظر
میآید که حسن ختام برنامه است ولی احسان همه را با «پرنده» سورپرایز میکند تا
همخوانیهای حضار به اوج برسد و با حس و حال ویژهای برنامه به اتمام
برسد.
موقع خروج از سالن ساندویچهای استادیومی بدون حتی نون اضافه به تماشاگران
اهدا شد که قطعا نمیتوانست جبران ۱۰هزار تومان پول اضافه بلیت را توجیه کند!
طبق شنیدههای ما شب اول کنسرت با حاشیههای زیادی روبه رو بود از جمله اینکه در
حین اجرای یکی از ترانههای شاد کنترل نظم سالن از دست عوامل کنسرتگذار خارج شده
تا جایی که نیروی انتظامی و عوامل حراست مجبور به دخالت میشوند.